کد مطلب:122838 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:286

در ذکر اولاد امام حسن و شرح حال جمله ای از آنها
بدان كه علماء فن خبر و ارباب تاریخ و سیر در شمار فرزندان امام حسن علیه السلام سبط اكبر حضرت سیدالبشر صلی الله علیه و آله و سلم فراوان سخن گفته اند واختلاف بی حد نموده اند: واقدی و كلبی پانزده پسر و هشت دختر شمار كرده اند، و ابن جوزی شانزده پسر وچهار دختر ذكر نموده، و ابن شهر آشوب پانزده پسر و شش دختر گفته، و شیخ مفید رحمه الله هشت پسر و هفت دختر رقم كرده، و ما مختار او را مقدم داشته وبقیه را از دیگر كتب می شماریم. شیخ اجل در «ارشاد» فرموده: اولاد حسن بن علی علیهماالسلام از ذكور و اناث پانزده تن به شمار میرود: 1 و 2 و 3- زید بن الحسن و دوخواهر او ام الحسن و ام الحسین و مادر این سه تن ام بشیر دختر ابی مسعود عقبه ی خزرجی است. 4- حسن بن حسن كه او را حسن مثنی گویند مادر او خوله دختر منظور فزاریه است. 5 و 6 و 7- عمر بن الحسن و دو برادر اعیانی او قاسم و عبدالله و مادر ایشان ام ولد است. 8- عبدالرحمن مادر او نیز ام ولد است. 9 و 10 و 11- حسین اثرم و طلحه و فاطمه و مادر این هر سه ام اسحاق دختر طلحه بن عبیدالله تمیمی است. و بقیه چهار دختر دیگرند كه نام ایشان ام عبدالله 12 و فاطمه 13 و ام سلمه 14 و رقیه 15 است. و هر یك را مادری است. اما آنچه از كتب دیگر جمع شده پسران امام حسن علیه السلام به بیست تن ودختران به یازده تن به شمار آمده به زیادتی علی اكبر و علی اصغر و جعفر و عبدالله اكبر و احمد و اسماعیل و یعقوب و عقیل و محمد اكبر و محمد اصغر و حمزه وابوبكر و سكینه و ام الخیر و ام عبدالرحمن و رمله. بالجمله شرح حال بیشتر این جماعت مجهول مانده و كس در قلم نیاورده و اما ازآنانكه خبری به جای مانده این احقر به طور مختصر به سیرت ایشان اشاره می نمایم: از جمله ابوالحسن زید بن الحسن علیه السلام است كه اول فرزند امام حسن علیه السلام است، شیخ مفید فرموده كه او متولی صدقات رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم بود و اسن بنی الحسن بود و جلیل القدر و كریم الطبع و طیب النفس وكثیر الاحسان بود و شعراء او را مدح نموده و در فضایل او بسیار سخن گفته اند ومردم به جهت طلب احسان او از آفاق قصد خدمتش می نمودند. و صاحبان سیرذكر نموده اند كه چون سلیمان بن عبدالملك بر مسند خلافت نشست به حاكم مدینه نوشت: «اما بعد فاذا جاءك كتابی هذا فاعزل زیدا عن صدقات رسول الله وادفعها الی فلان ابن فلان رجل من قومه واعنه علی ما استعانك علیه والسلام». حاكم مدینه حسب الأمر سلیمان زید را از تولیت صدقات عزل كرد و دیگری را متولی ساخت آنگاه كه خلافت به عمر بن عبدالعزیز رسید به حاكم مدینه رقم كرد: «اما بعد فان زید بن الحسن شریف بنی هاشم وذوسنهم فاذا جاءك كتابی هذا فاردد علیه صدقات رسول الله واعنه علی ما استعانك علیه والسلام». پس دیگر بار تولیت صدقات با زید تفویض یافت و زید بن الحسن نود سال عمر كردو چون از دنیا رفت جماعتی از شعراء او را مرثیه گفتند و مآثر او را در مراثی خود ذكر نمودند و قدامه بن موسی قصیده ای در رثاء او گفته كه صدر آن این شعر است: فان یك زید غابت الارض شخصه فقد بان معروف هناك وجود مكشوف باد كه زید بن حسن هرگز دعوی دار امامت نگشت و از شیعه و جز شیعه كس این نسبت بدو نبست، چه آنكه مردم شیعه دو گروهند: یكی امامی و آندیگری زیدی، اما امامی جز به احادیث منصوصه ی امامت كس را استوار ندانند و به اتفاق علما، در اولاد امام حسن علیه السلام نصی نرسیده و هیچ كدام از ایشان دعوی دار این سخن نشده اند، و اما زیدی بعد از علی علیه السلام و حسن و حسین علیهماالسلام امام آن كس را داند كه در امر خلافت و امامت جهاد كند. و زید بن حسن با بنی امیه هرگز جانب تقیه را فرو نگذاشت و با بنی امیه كار برفق و مدارا می داشت و متقلد اعمال ایشان می گشت و این كار با امامت نزد زیدی منافات وضدیت دارد و دیگر جماعت «حشویه» جز بنی امیه را امام نخوانند و ابدا دراولاد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم كس را امام ندانند و معتزله امامت را به اختیار جماعت و حكم شوری استوار نمایند و خوارج آن كس را كه امیر المؤمنین علیه السلام را موالی و دوست باشد و او را امام داند امام نخوانند و بی خلاف زیدبن حسن پدر و جد را موالی بود. لاجرم زید به اتفاق این طوائف كه نام بردار شدند منصب امامت نتواند داشت، و بدان كه مشهور آن است كه زید در سفر عراق ملازمت ركاب عم خویش نداشت و پس از شهادت امام حسین علیه السلام هنگامی كه عبدالله بن زبیر بن العوام دعوی دار خلافت گشت با او بیعت كرد و به نزد او شتافت از بهر آنكه خواهرش ام الحسن به عبدالله زبیر شوهری كرد و چون عبدالله را بكشتند خواهر خود را برداشته از مكه به مدینه آورد. ابوالفرج اصبهانی گفته كه زید در كربلا ملازمت عم خود داشت و او را با سایر اهلبیت اسیر كرده به نزد یزید فرستادند و از پس آن با اهل بیت به مدینه رفتند انتهی. شرح حال اولاد زید بعد از این ذكر خواهد شد، و صاحب «عمده الطالب» گفته كه زید صد سال و به قولی نود و پنج سال و به قولی نود سال زندگی كرد و در بین مكه و مدینه در موضعی كه «حاجر» نام دارد وفات كرد. شرح حال حسن مثنی اما حسن بن الحسن علیه السلام كه او را «حسن مثنی» گویند، پس او مردی جلیل و رئیس و صاحب فضل و ورع بوده و در زمان خود متولی صدقات جدخویش امیرالمؤمنین علیه السلام بود و حجاج هنگامی كه از جانب عبدالملك مروان امیر مدینه بود خواست تا عمر بن علی علیه السلام را در صدقات پدر باحسن شریك سازد حسن قبول نفرمود و گفت: این خلاف شرط وقف است، حجاج گفت: خواه قبول كنی یا نكنی من او را در تولیت صدقات با تو شریك میكنم. حسن ناچار ساكت شد و در وقتی كه حجاج از او غفلت داشت بی آگهی او از مدینه بجانب شام كوچ كرد و بر عبدالملك وارد شد، عبدالملك مقدم او را مبارك شمرد واو را ترحیب كرد و بعد از سؤالات مجلسی سبب قدوم او را پرسید، حسن حكایت حجاج را به شرح باز گفت، عبد الملك گفت: این حكومت از برای حجاج نیست واو را تصرف در این كار نرسیده و من كاغذی برای او می نویسم كه از شرط وقف تجاوز نكند. پس كاغذی در این باب برای حجاج نوشت و حسن را صله ی نیكو داد ورخصت مراجعت داد و حسن باعطای فراوان مكرما از نزد او بیرون شد. بدان كه حسن مثنی در كربلا در ملازمت ركاب عم خود حضرت امام حسین علیه السلام حاضر بود و چون آنحضرت شهید شد و اهل بیت آن حضرت را اسیركردند، حسن نیز دستگیر شد. اسماء بن خارجه فزاری كه خویش مادری حسن بوداو را از میان اسیران اهل بیت بیرون آورد و گفت: به خدا قسم! نمی گذارم كه به فرزند خوله بدی و سختی برسد، عمر سعد نیز امر كرد كه حسن فرزند خواهر ابی حسان را با او گذارید و این سخن از بهر آن گفت كه مادر حسن مثنی خوله از قبیله ی فزاره بودچنانچه ابوحسان كه اسماء بن خارجه است نیز فرازی است و از قبیله ی خوله بود. موافق بعضی اقوال، حسن جراحت بسیار نیز در بدن داشت اسماء او را در كوفه باخود داشت و زخمهای او را مداوا كرد تا صحت یافت و از آنجا روانه مدینه شد. وحسن داماد حضرت سید الشهداء علیه السلام بود و فاطمه دختر عم خود راداشت. روایت شده كه چون حسن خواست یكی از دو دختران امام حسین علیه السلام راتزویج كند، حضرت سید الشهداء علیه السلام او را فرمود اینك فاطمه و سكینه دختران من اند هریك را كه خواهی اختیار كن ای فرزند من. حسن را شرم مانع آمد وجواب نگفت، امام حسین علیه السلام فرمود كه من اختیار كردم برای تو فاطمه راكه بامادرم فاطمه دختر پیغمبر صلوات الله علیها شباهتش بیشتر است. پس حسن، فاطمه راكابین بست و از وی چند فرزند آورد كه بعد از این به شرح خواهد رفت. و حسن فاطمه را بسیار دوست میداشت و فاطمه نیز بسی با او مهربان بود و حسن سی وپنج سال داشت كه در مدینه وفات كرد و برادر مادری خود ابراهیم بن محمد بن طلحه را وصی خویش نمود و او را در بقیع به خاك سپردند و فاطمه بر قبر او خیمه افراخت و یك سال به سوگواری نشست و روزها روزه و شبها به عبادت قیام نمود وچون مدت یك سال منقضی شد موالی خود را فرمان كرد كه چون شب تاریك شودخیمه را از قبر حسن باز گیرند و چون شب تاریك شد گوینده ای را شنیدند كه میگفت: هل وجدوا ما فقدوا! و دیگری در پاسخ او گفت: بل یئسوا فانقلبوا و بعضی گفتهاند كه بدین شعر لبید تمثل جست:



الی الخول ثم اسم السلام علیكما

ومن یبك حولا كاملا فقد اعتذر



شرح حال فاطمه در احوالات اولاد امام حسین علیه السلام ذكر خواهد شد ان شاءالله. بالجمله، حسن مثنی در حیات خود هیچ گاهی دعوی دار امامت نگشت و كسی نیزاین نسبت بدو نبست بدان جهت كه در حال برادرش زید به شرح رفت. اما عمر و قاسم و عبدالله، این هر سه تن در كربلاء ملازم ركاب عم خود امام حسین علیه السلام بودند. شیخ مفید فرموده كه ایشان در خدمت عموی خود شهیدگشتند. و لكن آنچه از كتب مقاتل و تواریخ ظاهر شده همان شهادت قاسم وعبدالله است، و عمر بن الحسن كشته نگشت بلكه او را با اهل بیت اسیر كردند و ازبرای او قصه ایست در مجلس یزید كه ان شاء الله در جای خود به شرح خواهدرفت. بدان كه غیر از این سه تن و حسن مثنی از فرزندان امام حسن علیه السلام كه دركربلاء حاضر بودند و شهید شدند سه تن دیگر به شمار رفته: یكی ابوبكر بن الحسن كه شهادت او را ذكر خواهیم نمود، و دیگر عبدالله اصغر كه شهادت او نیز ذكرخواهد شد، سوم احمد بن الحسن چنانچه در بعضی مقاتل شهادت او در روزعاشوراء به بسط تمام ذكر شده و در احوال زید بن الحسن مذكور شد كه ابوالفرج گفته كه او نیز در كربلاء حاضر بوده پس مجموع آنانكه از فرزندان امام حسن علیه السلام در سفر كربلا ملازمت ركاب امام حسین علیه السلام داشتند هشت تن به شمار رفته. و اما عبدالرحمن بن حسن علیه السلام، او در ركاب عموی خود امام حسین علیه السلام به سفر حج كوچ كرد و در منزل «ابوا» جهان را بدرود كرد در حالی كه محرم بود. و اما حسین بن الحسن، اگر چه او را فضلی وشرفی میباشد لكن از وی ذكری وحدیثی نشده و این حسین ملقب به «اثرم» است و «اثرم» آن كس را گویندكه دندان ثنایای او ساقط شده باشد یا آنكه یكی از چهار دندان پیش او شكسته باشد. و اما طلحه بن حسن علیه السلام، پس او بزرگ مردی بوده و به جود وبخشش معروف و مشهور گشته بود و او را «طلحه الجواد» میگفتند واو یك تن از آن شش نفر طلحه است كه به جود و بخشش معروف بودند و هر یك را لقبی بوده. و اما از دختران امام حسن علیه السلام چند تن كه شوهر كردند نام بردار میشود: نخستین: ام الحسن كه با زید از یك مادر بود و به حباله ی نكاح عبدالله بن زبیر بن العوام درآمد و بعد از قتل عبدالله زید او را برداشته و به مدینه آورد. دوم: ام عبدالله است كه در میان دختران امام حسن علیه السلام به جلالت و عظمت شأن و بزگواری ممتاز بود و او زوجه حضرت امام زین العابدین علیه السلام بود و ازآن حضرت چهار پسر آورد: امام محمد باقر علیه السلام و حسن و حسین و عبدالله الباهر. و ما در باب احوال حضرت باقر علیه السلام به جلالت مرتبه ی ام عبدالله علیهماالسلام اشارتی خواهیم نمود. دختر سوم: ام سلمه است كه به قول بعضی از علمای نسابه به نكاح عمر بن زین العابدین علیه السلام درآمد. دختر چهارم: رقیه است و او به عمرو بن منذر بین زبیر العوام شوهر كرد و ازدختران امام حسن علیه السلام جز این چهار تن كه مرقوم افتاد هیچ یك را شوی نبوده و اگر بوده از ایشان خبری نرسیده والله العالم.